.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
با غم فراغ علی ( علیه السلام )


بسم الله الرّحمن الرّحیم و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین و عجّل فرجهم .
انبوه انبوه فرشتگان آسمان آمدند ، فرشته وحی نیز و سپس رسول خدا صلوات الله علیه نیز آمدند ؛ و حال ، سرور بانوان عالم با فرشته دریافت کننده جانها چنین فرمود : سلام بر تو ای گیرنده جانها به اذن خدا ، سریعتر روح مرا برگیر، اما آزرده ام مساز و آنگاه با خدای خویش آخرین نجوایش را بیان کرد ؛ " بسویت می آیم ای خدای من " و چشمان پر فروغ و پلک دیدگان برهم نهاد .
و اکنون ساعاتی میگذرد ، و امیر مومنان غربب تر و تنهاتر از همیشه ، خدایا ، علی چه کند ، حسن را چگونه آرام سازد ، هم او را که تنها شاهد غربت مادر در کوچه بنی هاشم است ، هم او که تنها شاهد سیلی ناجوانمردانه است ، حسنی که با مادرش نجوا می کند : یا اماه کلمینی قبل ان تفارق روحی بدنی : مادرجانم ، قبل از آنکه روحم از این بدنم مفارقت کند با من سخن بگو. حسین را چه کند ، او دردانه مادر بود ، حسین بر پای مادر سر نهاده ، ناله می زند : یا اماه انا ابنک الحسین کلمینی قبل ان یتصدع قلبی فأموت : مادر خوبم ، منم ، حسین تو ، با من حرف بزن ، قبل از آنکه قلبم پاره پاره شود و بمیرم . آه خدای علی ، علی دختران را چه کند ، چگونه به زینب بگوید دخترکم ، جان پدر تو آرام بگیر ، ناله ها و اشکهای تو راهی دراز دارند تا کربلا ، نه ، تا شام . گیرم فرزندان فاطمه آرام گیرند ، علی دل سوخته خویش را چه کند ، دلی که مالامال از عشق به فاطمه است .
علی پرده از رخ زیبا اما نیلگون همسرش برگرفت ، صورتی که چند روزی فاطمه از او پنهان میکرد و آه خدای من ، خدایا بر علی رحم کن و این صورت اولین اعلامیه مظلومیت زهرا و مظلومیت علی است . و این هم وصیت نامه بانوی خانه اش :
یا علی انا فاطمه بنت محمد ، .... حنطی و غسلنی و کفنی باللیل و صل علی و ادفنی باللیل ........ . علی جانم ، منم فاطمه دختر محمد پیامبر خدا . و اشک روان علی بود و وصیت همسرش ، هم کاغذ وصیت بر دیده نهاد و هم عمل بر آن بر چشم . چشم فاطمه جانم ، ترا در دل شب حنوط و غسل و کفن می نمایم و در شب بی آنکه دیگران را همانهایی که ترا آزردند خبر کنم نماز میخوانم و دفن می کنم ، چشم همسر خوبم اینچنین خواهم کرد تا همگان بدانند که تو از آنان راضی نیستی همان رضایتی که پیامبر بر آن دلالت کرد و البته ، آری البته تا علی نبز نداند که بر تو چه گذشت و تا علی هم نداند و نبیند بازو و پهلوی ترا ؛ اما فاطمه جان نه به چشم سر اما دیدم .... آری دیدم بر تو چه گذشت با همین دستانی که چند روز پیش بسته بودنش .
اکنون پاسی از شب گذشته است ، دیدگان همه به خواب رفته جز دیدگان علی و یاران علی ، و ای خدای علی ، این شب ، چه طولانی شده است و جه کشنده . و اینجا کنار قبر فاطمه چه میگذرد . علی با دلی سوزان و فلبی شکسته و پایی لرزان به درون قبر میرود تا امانت خویش را بازدهد اما ، سر به گوشه قبر نهاد ، خدایا فرزندانم خردسالند و علی برای فاطمه محرم دیگری ندارد ، چه کسی پیکر مطهرش را به علی می دهد ، به ناچار از قبر بیرون آمد ، فاطمه اش را در بر گرفت ، برای آخرین بار صورت بر صورت همسر باوفایش نهاد ، خداحافظ فاطمه جانم ، فاطمه عزیزم ، فاطمه مظلومم ، خداحافظ اما علی بی تو چه کند ، سر برداشت تا در حالی که فاطمه را در آغوش دارد آرام به درون قبر برود اما ناگاه دو دست از درون قبر بیرون آمد ، و این دو دست چه آشنایند ، آری این دستان پر مهر رسول خداست و دستان اشاره به علی دارد که فاطمه را به من بده و علی به یاد آورد پیوند دستان سه نفره شان را :
آن هنگام که کاروان عروسی زهرا به خانه علی رسید ، پیامبر، امیرمومنان را فراخواند و سپس دخت گرامیش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی گذارد و فرمود یا علی خداوند دختر رسولش را به تو مبارک سازد و سپس فرمود : " یا علی هذه فاطمه ودیعتی عندک : یا علی این فاطمه است ، او امانت من است در نزد تو . "
و دستان رسول خدا اشاره ای دوباره بر علی میکند و خاطراتش را پایان میدهد و علی خوب می فهمد که این دستان که روزی فاطمه را به امانت داد ، آمده است را امانت را بازستاند ؛ اما علی تاب نیاورد و قطرات باران اشکش از دیدگان غمبارش فروریخت و از جگر سوخته ناله زد : السلام علیک یا رسول الله عنی ، السلام علیک عن ابنتک و زایرک .... : سلام و درود بر تو ای پیامبر خدا از جانب من علی و سلام بر تو از سوی دخترت که اکنون زایر توست . ای رسول خدا ببین که صبرم از فراق دختر برگزیده ات به کاستی نهاد و شکیبایی ام در سوگ سرور زنان عالم از دست رفت . براستی که غم فراغ فاطمه جانکاه است .
علی دگرباره ناله ای سرداد : یا رسول الله قد استرجعت الودیعه و اخذت الرهینه ... : هان ای پیامبر حق ، اینک امانت را بازگرداندم همان امانت که قبلا سپرده بودی ، اما ، اما ببخشای که آن امانت پهلو شکسته نبود ، ببخشای که آن امانت صورتش نیلی نبود ، دستانش شکسته و متورم نبود ، ای رسول حق و ای برادر علی ، علی را به حق همان امانتت ببخش که امانت را اینگونه بازگرداند .
اما ای پیامبر خدا : تو خود میدانی دیگر اندوه و حزنم همیشگی است و پایان ناپذیر . شبهایم در بی خوابی و بی قراری است و دیگر این حزن و غم جانکاه از درون قلبم بیرون رفتنی نیست تا زمانی که خود نیز هم خانه شما شوم چرا که تمامی جانم را غمی گرفته که دل را خون میکند و بزودی دختر فرزانه ات خواهد گفت ستمگران امتت بر علیه من متحد شدند و بر پایمال نمودن حقم همدست .
علی فاطمه را داد و خواست برخیزد اما تاب دل کندن ندارد ، دستان رسول خدا ، فاطمه را می برد و لحظه ، لحظه خداحافظی است ، علی آنگاه که دستان پیامبر را دیده بود از جانب خود و فاطمه بر او سلام داده بود اما اکنون چگونه خداحافظی می کند ؛ " اینک سلام گرم و همیشگی ام بر شما دو تن باد ؛ سلام و درود کسی که خداحافظی می کند "
علی از قبر بیرون آمد ؛ خاک ها را آرام آرام بر قبر همسرش جای داد و خاکسپاری را به پایان برد ؛ حال علی تنهای تنهاست ؛ تنهای تنها و دیگر کسی را ندارد . پس دستان مبارک را بر هم کشانید تا خاکهای قبر را بیفشاند ، اما نه ، دستها را بر هم کشانید تا بگوید که تمام شد ؛ دیگر علی ، زهرا ندارد .
نفسی علی زفراتها محبوسة یا لیتها خرجت مع الزفرات
لا خیر بعدک فی الحیاة وانما ابکی مخافة ان تطول حیاتی
فاطمه جان ، جان من با آه و ناله اش زندانی است ، ای کاش این جان به همراه آه و ناله ها از کالبدم خارج می شد .
پس از تو هیچ خیری در این زندگی نیست و من تنها بر این گریانم که مبادا زندگی ام پس از تو به طول بیانجامد .

اللّهم العن اوّل ظلم حق محمّد و آل محمّد : تقدیم به ساحت مطهر مادر مظلومه ام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها . باشد مورد قبول حضرتش قرار گیرد . انشاءالله . آرزومند ظهور منتقم مادر :
ابراهیم بوداغی


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.095 seconds.